گنگي انتخابي


 

تهيه کننده: عليرضا پيرچراغعلي




 
براساس نظر انجمن روان پزشکي آمريکا، برخي اختلالات وجود دارد که نمي توان آن ها را در طبقه بندي مجموعه ي مشترکي از اختلالات قرار داد زيرا با هيچ کدام از اختلالات خاص در اين طبقه بندي، هم خواني ندارد. اين اختلالات، به نوعي منفرد مي باشد که اغلب در دوره هاي شيرخوارگي، کودکي يا نوجواني رخ مي دهد، مانند گنگي انتخابي، اضطراب جدايي، اختلال دلبستگي، اختلال حرکت کليشه اي و ... اما يکي از رايج ترين اين اختلالات، « گنگي انتخابي» است. چه بسا پدر و مادراني که با مراجعه به مراکز مشاوره و کلينيک هاي روان شناسي، نسبت به سکوت هاي نا به جاي فرزندشان، ابراز نگراني مي نمايند و همواره با اين پرسش مواجه هستند که « چگونه با اين کودکان رفتار نماييم؟» در اين مقاله سعي شده ضمن معرفي اين اختلال، به برخي از روش هاي درمان آن نيز اشاره شود.

گنگي انتخابي چيست؟
 

برخي کودکان با وجود برخورداري از توان گويايي سالم و نيز توانايي برقراري ارتباط در برخي موقعيت ها و يا در مقابله با برخي افراد خاص، به طور ارادي سکوت نموده و يا فقط با افراد خاصي ارتباط برقرار مي کنند.
لال بودن گزينشي، يک اختلال عصبي در دوران کودکي ست که در بيش تر مواقع، به صورت هم زمان با ترس هاي اجتماعي يا اضطراب هاي جمعي به وجود مي آيد. کودکان مبتلا به اين اختلال، به طور معمول از هوش بالا و يا متوسطي برخوردارند، البته در موارد اندکي نيز وجود هوش پايين گزارش شده است. هم چنين بيش تر اين کودکان، داراي سيستم شنوايي و گويايي سالمي هستند، يعني در شنيدن و سخن گفتن و ارتباط برقرار کردن در شرايط معمولي و دلخواه شان، هيچ مشکلي ندارند اما همين کودکان در موقعيت هاي خاص و در مکان هايي که دچار اضطراب يا نگراني مي شوند، قادر به تکلم نخواهند بود و به ناگاه، توانايي صحبت کردن را از دست مي دهند و در برخي موارد، حتي قادر به برقراري ارتباط چشمي يا حرکات طبيعي هم نيستند.

مشخصات باليني و نشانه هاي بارز گنگي انتخابي (SM):
 

کودکان SM، اغلب وحشت زيادي از برقراري ارتباط اوليه دارند و به طور معمول در مکان ها و موقعيت هاي خاص، از پاسخ دادن و يا ارتباط برقرار کردن خودداري مي کنند يا حتي پاسخ هاي غير شفاهي هم نمي دهند. براساس تحقيقات انجام گرفته، بيش از 90 درصد اين کودکان، داراي مشکل ترس اجتماعي يا نگراني اجتماعي هستند که همين ترس، موجب شکل گيري اختلال اضطرابي و به تدريج، ضعف اعتماد به نفس در آنان مي شود.
کودکان مبتلا به « گنگي انتخابي» گاهي ترجيح مي دهند به جاي صحبت کردن، با ابزارهاي ديگري مانند حالات بدني، شکلک هاي مختلف، هل دادن يا کشيدن طرف مقابل و يا پنهان شدن در کنار پدر و مادر، به برقراري ارتباط بپردازند. البته گاهي از يک لغت - آن هم به طور محدود- استفاده مي کنند .برخي از اين کودکان، چهره اي بي احساس دارند که به ندرت مي توان لبخندي بر چهره ي آنان مشاهده نمود. گروهي ديگر، در موقعيت هاي اجتماعي، برخي واکنش هاي اضطرابي را از خود نشان مي دهند مانند تکان شديد سر، خاراندن سر، کندن موي سر، فرار به گوشه اي دور از ديگران و گاز گرفتن لب ها. نکته ي جالب توجه در اين کودکان، اين است که اغلب پدر و مادر آنان، عنوان مي نمايند که کودک شان در منزل بسيار شاد، پر جنب و جوش، جست و جوگر و اجتماعي ست و اين، دليل محکمي بر توانايي برقراري ارتباط در اين کودکان مي باشد. برخي از روان شناسان کودک، اعتقاد دارند اين کودکان ذاتاً بسيار علاقه مند به ايجاد ارتباط با ديگران هستند و حتي در بسياري از موقعيت هايي که سکوت مي کنند، با ژست ها، قيافه گرفتن ها، لال بازي و تکان دادن سر، تمايل خود به ايجاد ارتباط را نشان مي دهند.

برخي از مشخصه هاي بارز کودکان مبتلا به اختلال گنگي انتخابي:
 

خجالتي بودن افراطي، انزواي اجتماعي، ترس از شرمساري، وابستگي شديد به يکي از والدين، صفات تکانشي، منفي گرايي، خيال پردازي، بدقلقي، اضطراب و نگراني، پرخاشگري، ژست هاي خودکشي، فرياد زدن، مات و مبهوت نگريستن، کم خوردن و ناراحتي مزاج، يبوست، پوشاندن چشم ها مقابل نور و...

دلايل بروز اختلال گنگي انتخابي:
 

روان پزشکان اعتقاد دارند يکي از دلايل اصلي بروز اين اختلال، ايجاد نقص در کارکرد ناحيه اي از مغز به نام « آميگدالا» است که مسؤول هماهنگ ساختن رفتارهاي انسان و عکس العمل هاي او با موقعيت هاي ترسناک مي باشد و وظيفه ي اصلي آن، بروز واکنش هاي محافظتي ست. بر اين اساس، کم شدن آستانه ي تحريک « آميگدالا» موجب افزايش فعاليت آن در کودکان مبتلا به اين اختلال مي شود؛ در نتيجه اين کودکان، به صورت غيرواقعي احساس خطر بيش تري مي کنند و براي جبران و پرهيز از احساس خطر، به سکوت انتخابي مي پردازند. برخي ديگر از دلايل بروز اين اختلال، عبارتند از :
*اختلال هاي روان شناختي پدر و مادر و پويايي هاي نابه هنجار خانوادگي
*موقعيت هاي گوشه گيرانه ي خانوادگي و ترک بستگان
*وجود يک والد خجالتي يا سرد و بدون ارتباط
*خانواده هاي از هم گسسته و جدايي پدر و مادر
*وابستگي شديد و آشکار به مادر و اضطراب مادري
*افسردگي و وابستگي شديد درون خانواده
*مهاجرت و تغيير فرهنگ از يک کشور به کشوري ديگر که موجب عدم تطبيق ساخت قبلي فرهنگي با مدلي جديد مي گردد.
*طرد کردن کودک و ترحم نسبت به او يا توجه افراطي به فرزند ديگر
*سوء استفاده از کودک
*عدم اعتماد به نفس در کودک
*ترس از تنبيه و سرزنش
*دوزبانه بودن خانواده در سنين 2 تا 4 سالگي يا دوره ي زبان آموزي

برخي از روش هاي درمان اختلال گنگي انتخابي:
 

اختلال گنگي انتخابي، معمولاً پيش از سن 10 سالگي برطرف مي گردد اما درمان سريع و به موقع آن مي تواند مؤثرتر باشد و بهبودي را تسريع بخشد زيرا هرچه از شروع اين اختلال بگذرد، ثبات و استحکام آن بيش تر مي شود و گاهي اصرار والدين بر توجه و حرف زدن کودک، موجب شده کودک به منظور دريافت توجه پدر و مادر، از اين سکوت استفاده نمايد. هم چنين مشکل اساسي، به هنگام ورود کودک به مدرسه در ارتباط با معلمان و هم کلاسي ها رخ مي دهد. بنابراين توصيه مي شود پدر و مادر به کمک روان شناس، به درمان به موقع اين اختلال کمک نمايند. در زير، به تعدادي از روش هاي درماني اين اختلال مي پردازيم:

خانواده درماني
 

اولين و بهترين روش درماني، « خانواده درماني» مي باشد. رفع نگراني هاي خانواده، اصلاح روابط پدر و مادر، تغيير در مدل هاي تربيتي خانواده و نيز آموزش پدر و مادر، از ارکان مهم محسوب مي گردد. در بيان اين اختلال، ذکر شده که اين کودکان، بخشي از اضطراب و نگراني را از پدر و مادر و خانواده ي خود دريافت مي نمايند، هم چنين بيش تر اين کودکان با کمبود اعتماد به نفس و يا توجه افراطي پدر يا مادر رو به رو هستند. بنابراين توصيه مي شود پدر و مادر در مرحله ي اول، تمامي فشارهايي که براي صحبت کردن به کودک وارد مي سازند را به طور کامل کنار بگذارند زيرا خود اين رفتار، موجب دوام و تثبيت اختلال مي شود. تکرار و اصرار زياد بر حرف زدن کودک، موجب مي شود او به اصرارهاي شما در سخن گفتن، عادت نمايد.
والدين اين کودکان بايد به زبان کودکانه و ساده و به طور طبيعي و عادي، به کودک خود تفهيم کنند که دشواري او را در برخي از موقعيت هاي خاص درک نموده و به همين دليل، تلاش مي کنند به کمک هم، وضعيت آسان تر و راحت تري را براي او به وجود آورند. هم چنين بايد پدر و مادر و ساير اعضاي خانواده، به منظور کاهش نگراني و استرس، با عشق ورزي، محبت در روابط، عدم مجادله، عدم مقايسه ي کودک و حذف تنبيه جهت کشف کانون هاي اضطراب در خانه رفتار نمايند. در عين حال، بايد با واگذاري کارها به کودک، موفقيت او را به رخ کشيده و در جهت افزايش موفقيت ها و در نهايت، افزايش اعتماد به نفس در کودک گام بردارند. در « خانواده درماني» علاوه بر رعايت نکات گفته شده، مي توان به اصلاح مدل گفت و گو و ايجاد فرهنگ تفاهم، اصلاح کلام و نيز تنش زدايي پرداخت.

چند توصيه به پدر و مادران داراي کودکان مبتلا به اختلال گنگي انتخابي( موتيسم):
 

*هرگز از کودک خود نپرسيد آيا در يک وضعيت معين صحبت مي کند يا خير؟
*هيچ گاه به اصرار، از کودک تان نخواهيد که صحبت کند.
*اگر کودک ديگري داريد که در کلام موفق است، به هيچ عنوان او را با کودک مبتلا به «موتيسم» مقايسه نکنيد.
*هنگامي که کودک شما سعي مي کند ارتباط برقرار کند، با حوصله و صبوري به او گوش دهيد.
*بياموزيد افکار منفي و يا افکار مربوط به ترس را از کودک خود دور سازيد.
*هيچ گاه جملات کودک را کامل يا قطع نکنيد.
*کودک را ترغيب به وابستگي بيش از حد ننماييد.
*مانع سرزنش کودک به وسيله ي نزديکان و آشنايان شويد.
*از تهديد، اجبار و تنبيه پرهيز کنيد.
*هرگز به کودک نگوييد:« تو را مي گذارم و مي روم».

تقويت افتراقي
 

به اعتقاد روان شناسان، تقويت و پاداش مي تواند موجب تکرار اين عمل گردد اما عمل لازم است بدانيم در به کار بردن تقويت، نوع آن، شرايط و هم چنين شخصيت کودک نيز بسيار مهم است. ما بايد بدانيم در چه زماني و از چه تقويتي استفاده کنيم. ممکن است کاربرد نادرست تقويت کننده، عاملي در ترويج کودک به ادامه ي اختلال گردد. اگر کودکي سکوت کند و شما مدام با دادن پاداش، او را وادار به سخن گفتن کنيد، کودک مي آموزد براي دريافت خواسته هايش و کسب پاداش، سکوت نمايد، بنابراين توصيه مي شود بيش تر تقويت ها، جنبه ي دروني پيدا کند يعني کودک، خودش از موفقيتي که به دست آورده، لذت ببرد. در هر حال، به کارگيري تقويت ها، بستگي به موقعيت و نوع عمل و مدل کودک دارد.
تقويت افتراقي، يعني کودک بفهمد که بايد بين سکوت و ارتباط کلامي يا سخن گفتن، تفاوت قائل شود. پدر و مادران، بايد زماني که کودک سکوت مي کند و سخن نمي گويد يا حتي وقتي که با اشاره، خواسته اش را بيان مي دارد، به او هيچ گونه توجه و اهميتي نشان ندهند اما زماني که او سخني گفت و يا در جمع جديدي، کلمه اي به زبان آورد، با تمام وجود و با چهره اي باز و کلامي محبت آميز به او توجه کنند تا به مرور، بياموزد که براي دريافت پاسخ و دريافت تقويت پدر و مادر، بهتر است از کلمات بهره گيرد.

تقويت افتراقي رفتارهاي ديگر( DRO)
 

در اين مدل تقويتي، پدر و مادر بايد تمام رفتارهاي کودک، حرکات و بازي هاي او را مورد توجه و تشويق قرار دهند، به جز سکوت کردن کودک؛ يعني تنها رفتاري که مورد بي توجهي قرار مي گيرد و تقويت دريافت نمي کند، سکوت کودک است. بايد به تدريج کودک بفهمد که به رفتارهاي جمعي و کلامي، گرايش يابد.

تقويت ژتوني
 

در مدلي ديگر، مي توان زماني که کودک در جمعي و يا موقعيتي به ناگاه کلامي به زبان آورد، از اين موقعيت استفاده نماييم و ضمن ابراز خرسندي، با او يک قرارداد ببنديم و جدولي تهيه کنيم. به تعداد روزهاي هفته، در مقابل هر روزي که او در موقعيتي جديد سخن گفت، از خودش بخواهيم در ستون مقابل آن روز، يک ستاره بکشد و با او قرارداد ببنديم که به تعداد معيني از ستاره ها، يک جايزه ي ويژه به او بدهيم که باز مي توان نوع آن را متفاوت و از جنس فعاليت هاي مورد علاقه ي کودک انتخاب نمود. هم چنين در مقابل موقعيت هايي که از او انتظار مي رفت و او سخن نگفت، يک ستاره حذف مي گردد. لازم به ذکر است در به کارگيري هريک از موارد ذکر شده، شخصيت و مدل کودک بايد مدنظر گرفته شود زيرا نمي توان هر تقويت کننده اي را براي تمام افراد، عامل تقويتي دانست.

بازي درماني
 

بازي، فعاليتي ست که کودکان بدون اضطراب و با آرامش کامل و علاقه ي فراوان به آن مي پردازند؛ بنابراين مي توان ضمن انجام بازي هاي شعرخواني و تکرار جملات مختلف، از بازي نقش هاي اجتماعي استفاده کرد. کودک به همراه چند کودک ديگر يا افراد مورد علاقه اش، نقش هاي اجتماعي مانند معلم، دکتر، بازيگر سينما و ... را انجام مي دهد تا تکرار اين نقش ها، تمريني براي تعميم آن ها به موقعيت هاي طبيعي باشد.
در روش ديگر مي توانيم از يک فرد بزرگسال بخواهيم سؤالي را از يک کودک بپرسد و کودک پاسخ دهد و سپس آن را ضبط نموده و از کودک مبتلا به « موتيسم» مي خواهيم روزي دو بار، سؤالات و پاسخ ها را گوش داده يا نمايش آن را ببيند. پس از چند روز، از کودک مي خواهيم به سؤالاتي مشابه آن چه گوش داده، پاسخ دهد و سعي مي کنيم سؤالات متفاوت تري و نزديک به آن چه در موقعيت واقعي اتفاق مي افتد، از او بپرسيم. اين، تمريني براي آمادگي در شرايط طبيعي و نيز افزايش اعتماد بر توانايي پاسخ دهي در کودک مي باشد.

برخي از فعاليت هايي که موجب تسهيل درمان مي شود، عبارتند از:
 

*خواندن داستان هاي مورد علاقه ي کودک و بازگويي آن ها به وسيله ي کودک حتي براي دوستانش
*استفاده از شعرهاي کودکان و همراهي کودک با سي دي يا نوار
*نقاشي و رنگ آميزي کتاب هايي که موضوعات اجتماعي دارند و سؤال از نقاشي و داستان آن
*شرکت در کلاس هاي ورزشي، نمايش هاي عروسکي، موسيقي و فعاليت هاي گروهي
*استفاده از تلفن و ضبط صوت جهت مکالمه با دوستان و يا ضبط صداي خود.
منابع:
- « روان شناسي مرضي کودک» « فرح لطفي کاشاني»
- « روان شناسي مرضي کودک» « حسين آزاد»
- « درمان شناختي - رفتاري براي کودکان و نوجوانان»« گراهام»
- « اختلال هاي رفتاري کودکان»« ربنا ويکس تلسون»
منبع:نشريه شادکامي، شماره 73